خون ۷ الی ۸ درصد وزن بدن را تشکیل می دهد و حجم آن در یک فرد بالغ بطور متوسط ۵ لیتر می باشد. خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی عامل اصلی توزیع مواد غذایی ، اکسیژن و حرارت در بدن و انتقال دی اکسید کربن و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها از بافتها به ارگانهای دفعی است.
خون همچنین هورمونهای مترشحه از غدد داخلی را به ارگانهای مورد نظر حمل می کند.خون نوعی بافت است. در واقع می توان گفت خون اولین بافتی است که بشر آن را مورد بررسی و تحقیق قرار داده است.
از حدود سال 1996 مشخص شد که خون از دو قسمت تشکیل شده. این دو قسمت عبارتند از سلول ها و نیز مایعی که به طور منظم و یک طرفه در سیستم چرخشی بسته ای در جریان است و توسط انقباضات ریتمیک قلب به جلو رانده می شود.
خون یک بافت گردشکننده متشکل از پلاسمای مایع و یاخته است. کار اصلی خون رساندن مواد تغذیهکننده (اکسیژن، گلوکز) و سازنده به بافتها و برطرف کردن مواد اضافی و زبالهای (همچون دیاکسید کربن و اسید لاکتیک) از بافتهای بدن است. به دانش بررسی خون، خونشناسی گفته میشود.
خون بافت پیوندی تخصص یافتهای است که سلولهای آن در داخل ماده زمینهای مایعی به نام پلاسما شناورند. حجم خون در یک فرد بالغ بطور متوسط 5 لیتر است. خون به واسطه گردش در داخل رگهای خونی اصلی، مواد غذایی و حرارت را در بدن توزیع کرده و اکسیژن و دیاکسید کربن را بین سلولها و ریهها انتقال میدهد و مواد زاید حاصل از فعالیت سلولها را به ارگانهای دفعی میرساند. خون در محیط خارج از بدن منعقد شده و به صورت لخته در میآید و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام پلاسما، از آن جدا میگردد.
برای جلوگیری از انعقاد خون به منظور مطالعات خونی مقداری هپارین یا سیترات به آن افزوده میشود. از نظر حجمی حدود 55 درصد خون از پلاسما و 45 درصد آن از سلولهای خونی تشکیل شده است. خونشناسی یا هماتولوژی بسیار متنوع بوده و بیشتر درباره آزمایشهای اساسی خون، خونسازی، مطالعه انواع کم خونیها، اختلالات گویچههای سفید و خصوصیات پلاکتهای خون و انعقاد خون صحبت میکند.
خون در خارج از بدن منعقد شده و سلولها و مواد غیر محلول آن به صورت توده ای نسبتا سفت به نام لخته خون (Blood clot) درمی آید. و قسمت محلول آن به صورت مایعی زرد و روشن به نام سرم (Serum) از آن جدا می گردد. برای جلوگیری از انعقاد خون ، به منظور مطالعات خونی ، مقداری هپارین (یک ماده ضد انعقاد) یا سیترات به آن افزوده می شود. در این حالت اگر اجازه داده شود سلولهای خونی ته نشین شوند ، ملاحظه خواهد شد از نظر حجمی حدود ۵۵ درصد خون از پلاسما و ۴۵ درصد آن از سلولهای خونی تشکیل شده است. سلولهای خونی شامل گویچه های قرمز ، گویچه های سفید و پلاکتها هستند.
پلاسما چیست؟
پلاسما مایع شفاف متمایل به زرد و نسبتاً چسبناکی است که هنگام سانتریفوژ خون، در سطح قرار می گیرد (سانتریفوژ دستگاهی است که با سرعت می چرخد و باعث جدا شدن اجزای خون می شود). پلاسما بخش آبکی خون است و حاوی بیش از 90 درصد آب است. 10 درصد دیگر پلاسما را مواد محلول تشکیل می دهد که شامل پروتئین های پلاسما (7درصد)، نمک های غیر آلی و چندین ترکیب آلی مانند اسید های آمینه، ویتامین ها، هورمون ها و لیپوپروتئین ها (لیپید+پروتئین) است.
پلاسما ۵۵ درصد خون را تشکیل می دهد. مایعی است که ۹۱ درصد آن را آب ، ۷ درصد آن را پروتئینها ، یک درصد آن را املاح معدنی و یک درصد بقیه را ویتامینها ، مواد قندی و مواد لیپیدی ، هورمونها و اسیدهای آمینه تشکیل می دهند.
● پروتئینهای عمده پلاسما
آلبومین پروتئین اصلی خون می باشد که بوسیله کبد ساخته می شود و مهمترین وظیفه آن حفظ فشار اسمزی خون می باشد. در ضمن در حمل مواد غیر معمول در آب ، نظیر اسیدهای چرب آزاد نقش عمده ای دارد. فیبرینوژن ، پروتئینی است که در کبد سنتز می شود. و پس از تبدیل شدن به فیبرین در انعقاد خون شرکت می کند. گلوبینها از نظر وزن مولکولی به سردسته گاما گلبولینها ، بتا گلبولینها و آلفا گلبولینها تقسیم می شوند. که مهمترین آنها گاما گلبولینها هستند که به آنتی بادیها یا ایمونو گلبولینها نیز مشهورند.
● گلبول های قرمز (Erthrocytes)
به سلولهای قرمز خون مشهورند. و بیشترین سلولهای خونی را تشکیل می دهند. سلولهایی بدون هسته و مقعر الطرفین هستند. در شرایط طبیعی قطر آنها بطور متوسط ۷.۵ میکرون می باشد. اگر اندازه سلول کوچکتر از ۶ میکرون باشد میکروسیت و اگر بزرگتر از ۹ میکرون باشد، ماکروسیت نامیده می شوند. حضور گویچه های قرمز با اندازه های مختلف در خون را آنیزوسیتوزیس Anisicytosis و حضور گویچه های قرمز با اشکال متفاوت در خون را پوی کیلو سیتوزیس Poikilocytosis می نامند. که در حالات مرضی دیده می شوند.
تعداد گویچه های قرمز در حالت طبیعی در خون زنان ۳.۶ تا ۵.۵ میلیون در هر میکرولیتر و در خون مردان ۴.۱ تا ۶ میلیون در هر میکرولیتر می باشد. نسبت حجم سلولهای خون به کل خون برحسب درصد را هماتوکریت می نامیم. هماتوکریت در زنان سالم و بالغ ۴۵ ۳۵ درصد و در مردان سالم و بالغ ۵۰ ۴۰ درصد می باشد.
● ساختمان و کار گلبولهای قرمز
گلبولهای قرمز سلولهایی مقعرالطرفین و قابل انعطاف هستند که ضمن عبور از مویرگها بهم چسبیده و به صورت میله ای استوانه ای درمی آیند که رولکس (Rouleaux) نامیده می شود.
شکل ویژه و انعطاف پذیری زیاد گویچه های قرمز را به پروتئینهای محیطی ویژه ای نسبت می دهند که به سطح داخلی غشای اریترویسیتها چسبیده اند. برخی از بیماریهای ارثی خون مانند کروی یا بیضی شکل بودن گویچه های قرمز از نقص پروتئینهای فوق ناشی می گردد.
غشای این سلولها همچنین حاوی رسپتورهای مربوط به گروههای خونی می باشد. گویچه های قرمز خون حاوی مولکول پیچیده ای به نام هموگلوبین می باشد. که از یک قسمت پروتئینی به نام گلوبین و یک رنگ دانه آهن دار به نام «هم» تشکیل شده است.
گلوبین مرکب از ۴ زنجیره پلی پپتیدی است که به هر زنجیره یک پورفیرین آهن دار متصل شده است. هموگلوبین به علت داشتن آهن که در حالت احیا شده می باشد. می تواند با اکسیژن و دی اکسید کربن ترکیب شده و به ترتیب آهن ، هموگلوبین و کربامینو هموگلوبین تشکیل دهد.
با توجه به بالا بودن فشار اکسیژن در ریه ها ، اکسی هموگلوبین در ریه ها تشکیل شده و پس از رسیدن به بافتها ، اکسیژن جدا شده و دی اکسید کربن به آن متصل می گردد. بدین ترتیب امکان حمل اکسیژن از ریه به بافتها و دی اکسید کربن از بافتها به ریه امکان پذیر می گردد.
عمر گلبولهای قرمز ۱۲۰ روز می باشد. و پس از پایان این مدت بوسیله ماکروفاژهای طحال ، کبد و مغز استخوان فاگوسیته می شوند. کاهش تعداد گویچه های قرمز در خون را کم خونی Anemia و افزایش گویچه های قرمز در خون را پلی سیتمی Polycytemia می نامند.
● گویچه های سفید خون
لکوسیتها یا گویچه های سفید خون بر اساس حضور یا عدم حضور گرانولهای اختصاصی در سیتوپلاسم خود به دو دسته گرانولوسیتها یا دانه دارها و آگرانولوسیتها یا بدون دانه ها تقسیم بندی می شوند. لکوسیتها در مقایسه با اریتروسیتها سلولهایی هسته دار و متحرک هستند.
گرانولوسیتها بر اساس رنگ پذیری گرانولهای اختصاصی آنها به سه دسته نوتروفیلها ، اسیدوفیلها و بازوفیلها تقسیم می گردند. آگرانولوسیتها به دو دسته لنفوسیتها و مونوسیتها تقسیم می شوند.
نوتروفیلها فراوان ترین لکوسیتها در خون می باشند و در عفونتهای باکتریایی مقدار آنها افزایش می یابد. اسیدوفیلها یا ائوزینوفیلها بیشتر پاسخهای آلرژیک را کنترل می کنند. لنفوسیتها که به دو دسته لنفوسیت B و A تقسیم می شوند نقش عمده ای در دستگاه ایمنی بدن دارند. تحت شرایط بالینی از جمله التهابات عفونی و غیر عفونی ، بیماری سل و بیماریهای قارچی و برخی از سرطانها تعداد مونوسیتهای خون افزایش می یابد.
● پلاکتها (Plackets)
اجسام کروی یا بیضوی کوچکی به قطر ۴ ۲ میکرون هستند که از قطعه قطعه شدن سیتوپلاسم سلولهای بزرگی به نام مگا کاریوسیت (Mega karyocytes) در مغز استخوان حاصل می شود، فاقد هسته اند.
با وجود این در مهره داران پست سلولهای هسته داری به نام ترومبوسیت معادل پلاکت می باشد. پلاکتها را ترومبوسیت نیز می نامند. تعداد پلاکتها ۴۰۰ ۲۰۰ هزار در هر میکرولیتر خون می باشد. و عمر آنها ۱۱ ۸ روز می باشد. هر پلاکت توسط غشایی غنی از گلیلو پروتئین محصور شده و بررسیها بیانگر وجود آنتی ژنهای گروههای خونی ABO در غشای پلاکتها می باشد.
کار اصلی پلاکت جلوگیری از خونریزی است. که این عمل با چسبیدن پلاکتها به همدیگر و محل آسیب دیده رگ و ترشح مواد دخیل در انعقاد انجام می گیرد. تحریک پلاکتها در محل آسیب عروقی باعث ترشح ADP می گردد که ADP چسبیده به سطح پلاکت موجب چسبیدن پلاکتها بهم و تشکیل توده پلاکتی را می کند که به صورت درزگیر عمل کرده و از ادامه خونریزی جلوگیری می کند. همزمان با ترشح ADP ، سروتونین و ترومبوبلاستین پلاکتی نیز ترشح می گردد.
که اولی باعث انقباض عروق و دومی باعث تبدیل پروترومبین به ترومبین می شود. ترومبین ، فیبرینوژن محلول پلاسما را به فیبرین غیر محلول تبدیل می نماید که سلولهای خونی در لابه لای توری ظریف حاصل از فیبرین گرفتار شده و لخته تشکیل می گردد.
در يک فرد سالم همه اجزاي سلولي در خون از سلولهاي بنيادي خونساز منشا ميگيرند. بزرگسال حدودا در هر روز صد ميليارد تا يک تريليون سلول خوني جديد توليد ميشود تا شمار اين سلولها را در گردش خون محيطي ثابت نگه دارد.
سلول های خونی چه هستند؟
حدود 45 تا 55 درصد حجم کل خون را سلول های خونی تشکیل می دهند. سلول های خونی شامل گلبول های قرمز (اریتروسیت ها)، گلبول های سفید (لکوسیت ها) و پلاکت ها است.
هنگامی که اجزای خون به وسیله دستگاه سانتریفوژ از هم جدا می شوند، گلبول های قرمز در پایین ترین لایه قرار می گیرند (این لایه قرمز رنگ است و 42 تا 47 درصد حجم کل خون را تشکیل می دهد). لایه ای که بلافاصله روی آن قرار می گیرد به رنگ سفید یا خاکستری است و از گلبول های سفید تشکیل شده است. لایه نازکی از پلاکت ها که با چشم غیر مسلح قابل تشخیص نیست، گلبول های سفید را می پوشاند.
گلبول های قرمز: گلبول های قرمز خون یا اریتروسیت ها، هسته واندامک داخل سلولی ندارند و حاوی پروتئین حامل اکسیژن یعنی هموگلوبین هستند. در شرایط طبیعی این سلول ها هرگز سیستم گردش خون را ترک نمی کنند. غلظت طبیعی گلبول قرمز در خون مردان بیشتر از زنان است.
از لحاظ عملکرد، مهم ترین وظیفه گلبول قرمز انتقال اکسیژن از ریه به بافت ها و دفع دی اکسید از بافت ها به ریه بوده و در نقل و انتقال اکسیژن نقش عمده ای را ایفا می کند.
گلبول های سفید: گلبول های سفید یا لکوسیت ها وظایف مختلفی در بدن دارند که یکی از اساسی ترین آن ها اایجاد سد های دفاعی در برابر عفونت ها است. گلبول های سفید از طریق گردش خون در سراسر بدن گردش کرده و در موارد نیاز فعال می شوند و از دیواره عروق (رگ ها) عبور می کنند و توانایی های دفاعی از خود نشان می دهند.
خونسازی
در انسان گلبولهای قرمز، گرانولوسیتها، مونوسیتها و پلاکتها پس از تولد فقط در مغز استخوان تولید میشوند. ولی لنفوسیتها علاوه بر مغز استخوان و تیموس در اعضا ثانویه لنفاوی نیز ساخته میشوند. بیشتر سلولهای مغز استخوان پیش ساز سلولهای خونی هستند. سلولهای پیشساز میتوانند خود را تولید کنند و هم به سلولهای تمایز یافتهتری تبدیل شوند.
بافتهای خونساز اعضا یا بافتهایی که سلولهای خونی در آنها تولید میشوند را بافتهای خونساز میگویند. در جنین، سلولهای خونی در کبد و مغز استخوان ساخته میشوند. اندکی پس از تولد خونسازی در کبد متوقف شده و مغز استخوان و تیموس در ساختن سلولهای خونی دخیل هستند.
کینتیک گویچههای سرخ تعادل بین ورود و خروج گویچههای سرخ از گردش خون باعث میشود همیشه مقدار نسبتاً ثابتی هموگلوبین در گردش خون باشد. ارزیابی خونسازی موثر و خونسازی غیر موثر و تخریب گلبولهای قرمز میتوانند برای پی بردن به مکانیزم و علت کم خونی ضروری باشند.
کمخونیها
اگر غلظت هموگلوبینها یا هماتوکریت کمتر از حد پایین 95 درصد فاصله مرجع برای آن سن، جنس و شرایط جغرافیایی (ارتفاع) شخص باشد، میگوییم فرد دچار کم خونی است. علل کم خونی در سه مقوله پاتوفیزیولوژیک قرار دارد: نقص در تولید گلبولهای قرمز، از دست دادن خون و افزایش تخریب گلبولهای قرمز (همولیزَ) که بیش از توان مغز استخوان برای جبران آن باشد. کم خونیها را بر اساس ریختشناسی گلبولهای قرمز تحت عناوین ماکروسیستیک، نوروموسیستیک یا میکروسیستیک طبقهبندی میکنند که برای تشخیص افتراقی آنها مهم است.
اختلالات گویچههای سفید بررسی کمی گویچههای سفید شامل شمارش کل گویچههای سفید (WBC) و شمارش نسبی و مطلق اشکال مختلف آنها است. اصطلاح لکوسیتوز به معنای افزایش کل گلبولهای سفید و لکوپنی به معنی کاهش کل گلبولهای سفید از حد طبیعی است. لوسمی، تکثیر یا تجمع بدخیمانه سلولهای سازنده لکوسیتها همراه یا بدون مشاهده در خون محیطی است. معمولاً لکوسیتوز یاختههای غیر طبیعی در گردش خون در بافتهای غیر خونساز نیز دیده میشوند.
انعقاد خون
توقف خونریزی به تشکیل توده پلاکتی اولیه و ایجاد لخته پایدار فیبرینی بستگی دارد. چگونگی بررسی و شناخت واکنشهای شیمیایی که از تحریک اولیه خونریزی تا تشکیل نهایی لخته پایدار موجب هموستازی میشوند بیشترین اهمیت دارد. بنابراین نخست باید از چگونگی وقوع طبیعی واکنشهای متوالی اطلاع حاصل نمود و بعد بر اساس فاکتور یا فاکتورهای خاص مسئول، نوع ناهنجاری را مشخص کرد...»
سلولهاي بنيادي خونساز
سلولهاي خوني به سه تيره يا دودمان تقسيم ميشوند:
1- سلولهاي اريتروسيت که شامل سلولهاي قرمز حامل اکسيژن در خون ميشود. در خون محيطي معمولا ميتوان دو نوع از اين سلولها يکي رتيکولوسيتها (سلولهاي قرمز هستهدار) و اريتروسيت (سلولهاي قرمز بيهسته که اکثريت سلولهاي قرمر را تشکيل ميدهند) را ديد. در واقع شمار رتيکولوسيتها در خون بيانگر ميزان توليد سلولهاي قرمز (اريتروپوئيز) در بدن است.
2- لنفوسيتها که اساس دستگاه ايمني تطبيقي بدن را تشکيل ميدهند. اين سلولها از سلولهاي پيشساز مشترک لنفوئيدي منشا ميگيرند. دودمان سلولي لنفوئيدي عمدتا از دو نوع سلول T و سلول B(دو نوع از سلولهاي سفيد خون) تشکيل شده است. روند توليد آنها را را لنفوپوئيز ميگويند.
3- ميلوستها که شامل گرانولوسيتها، مگاکاريوسيتها و ماکروفاژها ميشوند و از سلولهاي پيشساز مشترک ميلوئيدي منشا ميگيرند و نقشهاي گوناگوني از جمله ايمني ذاتي، ايمني تطبيقي و لختهشدن خون را به عهده دارند. روند توليد اين سلولها را ميلوپوئيز مينامند.
محلهاي خونسازي
تشکيل خون در رويان در حال رشد انساني، در تودههايي از سلولهاي خوني در کيسه زرده به نام "جزاير خوني" انجام ميگيرد. با پيشرفت رشد و نمو جنين، تشکيل خون در طحال، کبد و عقدههاي لنفاوي نيز رخ ميدهد. نهايتا هنگامي مغز استخوان در جنين ايجاد ميشود، اين اندام وظيفه توليد اغلب سلولهاي خوني در بدن را به عهده ميگيرد. با اين حال بالغشدن، فعال شدن و نيز تکثير برخي از سلولهاي لنفوئيدي در اندامهاي لنفاوي ثانوي (طحال، تيموس و گرههاي لنفاوي) همچنان ادامه مييابد. خونسازي در کودکان در مغز استخوانهاي دراز مانند استخوان ران و استخوان درشتني در ساق پا انجام ميگيرد. اين روند در بزرگسالان عمدتا در استخوانهاي لگن، جمجمه، مهرهها و جناغ صورت مي گيرد.
خونسازي خارج از استخوان
در برخي از موارد، کبد، تيموس و طحال ممکن است دوباره کارکرد خونسازي را به دست آورند. اين وضعيت را خونسازي خارج از مغز استخوان مينامند. اين خونسازي باعث ميشود که اندازه اين اندامها به طور قابلتوجهي افزايش يابد. در طول تکامل جنيني، از آنجايي که استخوانها و در نتيجه مغز استخوان در مراحل انتهايي تکامل پيدا ميکنند، کبد به عنوان اندام اصلي خونساز عمل ميکند. براي همين است که کبد در طي اين دوره بزرگ ميشود.
تعيين نوع سلولهاي خوني
ظاهرا تعيين نوع سلولهاي خوني ناشي از محلي از بدن است که در آن تمايز پيدا ميکنند. براي مثال تيموس محلي ايدآل براي تمايزيافتن تيموسيتها به انواع گوناگون سلول T است. تعيين سلولي در مورد سلولهاي بنيادي و ساير سلولهاي تمايزنيافته در مغز استخوان معمولا اين صورت توضيح داده ميشد که عوامل محرک رشد گروههاي معين سلولي و ساير عوامل موثر بر محيط خونسازي اين سلولها را متعهد ميکنند که مسير معيني از تمايز سلولي را دنبال کنند. اما امروزه بيشتر معتقدند که تعيين اينکه سلولهاي خوني تمايزنيافته به چه سلولهاي خاصي بدل شوند، به طور تصادفي صورت ميگيرد. محيط خونسازي باعث ميشود که برخي از اين سلولها زنده بمانند و برخي ديگر دستخوش مرگ سلولي شوند. مغز استخوان با تنظيم تعادل ميان انواع متفاوت سلولي، ميتواند کميت سلولهاي متفاوتي را که نهايتا توليد ميشوند، تعيين کند.
عوامل رشد
توليد سلولهاي سفيد و قرمز خون در انسانهاي سالم با دقت بسياري تنظيم ميشود، و توليد گرانولوسيتها (نوعي از سلولهاي سفيد) در حين دچار شدن به عفونت به سرعت افزايش مييابد. تکثير و بازسازي اين سلولها به "عامل سلول بنيادي" بستگي دارد. اين عوامل رشد گليگوپروتئيني تکثير و بالغ شدن سلولهايي را که از مغز استخوان به جريان خون وارد ميشوند، تنظيم ميکنند و باعث ميشوند اين سلولها در يک يا چند رده سلولي متعهدشده تکثير شوند و به بلوغ برسند. سه عامل رشد ديگر که توليد سلولهاي بنيادي متعهدشده را تحريک ميکنند عوامل تحريک دودماني مينامند. اين عوامل رشد گرانولوسيتها و ماکرفاژها را تشديد ميکنند. براي تبديل سلولهاي پيشساز ميلوئيدي به اريتروسيت (سلول قرمز) يک عامل رشد به نام اريتروپوئيتين لازم است. از طرف ديگر يک عامل رشد به نام ترومبوپوئيتين سلولهاي پيشساز ميلوئيدي را وادار ميکند که به مگاکاريوسيتها (سلولهاي توليدکننده پلاکت) بدل شوند.
سرم چیست؟
اگر خون از سیستم چرخشی خارج شود، لخته می شود. این لخته حاوی عناصر سلولی و مایع روشن زردی به نام سرم است که از ماده منعقد (لخته) جدا می شود.
به وبلاگ تولبد عرقیات و محصولات دارویی گیاهی کاکامانی خوش آمدید.این وبلاگ برای درمان گیاهی بسیاری از بیماری ها میباشد.منتظر نظرات وسوالات شما دوستان عزیز هستیم.با تشکر